لیلیلیلی، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه سن داره

دل نوشته های یک مادر

بدون عنوان

لیلیِ من سلام. امروز صبح رفتم تا هم صدای ضربان زندگیتو بشنوم و هم روی ماهت رو ببینم. که خب متاسفانه دومی حاصل نشد و افتاد برای هفته آینده. اما همین که صدای ضربان زندگیتو شنیدم باز هم غنیمت بود. لیلی وقتی به این دنیا بیای متوجه میشی که هر روزی که بگذره یه روز از عمر آدم کم میشه یا بعضی اتفاق ها باعث میشن که روزهای زیادی یه دفعه از عمر آدم کم بشه. اما یه چیزی هست که عمر من و زیاد میکنه اونم تکون ها و شنیدن صدای ضربان زندگیه توئه. باورت نمیشه اما هر تکونی که میخوری و هر ضربه ای که به من میزنی باعث میشه یه روز به روزهای عمرم اضافه بشه. لیلی...................... خیلی دوستت دارم ...
15 فروردين 1391

بدون عنوان

فردا صبح میخوام برم صدای قلبتو بشنوم و روی ماهت رو ببینم. فردا برات توضیح میدم که شنیدن صدای قلب تو یعنی چی. دوست دارم دختر نازم خوب بخوابی ...
14 فروردين 1391

...

لیلیِ مادر، بر وزن همون لیلیِ مجنون: آرزوهای خیلی خیلی زیادی برات دارم. نمیدونم تو چقدر موافق آرزوها و رویاهای من هستی، اما میدونم که حداقل بهم این اجازه رو میدی که ازشون برات بگم. اولین چیزی که دلم میخواد تو این دنیا یاد بگیری اینه که تو به هیچ کس و هیچ چیزی بدهکار نیستی. دلم میخواد دخترم روح بزرگ و لطیفی داشته باشه. دوست دارم بدونی هیچ کس توی دنیا مثل پدر عزیز و قابل احترام نیست. دلم نمیخواد دخترم لوس و از خود راضی و متوقع باشه. دوست دارم یاد بگیری در برابر محبت و لطف آدمها ازشون تشکر کنی و در برابر بدیهاشون فقط چشمات رو ببندی. لیلی، برام مهم نیست دخترم یه روزی دکتر میشه یا مهندس فقط برام مهمه که بدونه سهراب سپری، نیما، حافظ ...
14 فروردين 1391

بدون عنوان

هر آدمی توی زندگیش یه لیلی داره. یه نفر لیلی اش همسرشه، یه نفر پدرشه، یه نفر مادرش حتی لیلیِ بیشتر آدمها خداست، اما لیلیِ من تو هستی. یه لیلیِ واقعی، تو نه تنها یه لیلیِ واقعی هستی بلکه یه فرشته واقعی هم هستی. و من دوستت دارم... تو یه فرشته ای هستی که خدا نعمت داشتنت رو به من داده و امیدوارم لیاقتت رو داشته باشم. تو به من لذت زیبای مادر شدن رو دادی و من برای همیشه مدیون تو هستم. ...
12 فروردين 1391

یه فرشته واقعی

لیلیِ من، دختر دوست داشتنیه من. از امروز 12فروردین 1391 تصمیم گرفتم هر چی که توی دلم هست رو برات اینجا بنویسم. حرفها و آرزوهایی رو که برات دارم. دلم میخواد وقتی که بزرگ شدی و تونستی اینا رو بخونی بفهمی تو تمام لحظات من و پدرت بودی و ما چقدر منتظر به دنیا اومدنت، بزرگ شدنت، رشد کردنت و... هستیم. ...
12 فروردين 1391